سفینه نجات

إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا

سفینه نجات

إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا

مشخصات بلاگ
سفینه نجات

کاش مى دانستم کجا دلها به ظهور تو آرام و قرار خواهد یافت؟ یا به کدام سرزمین اقامت دارى؟ آیا به زمین رضوان یا غیر آن؛ یا به دیار ذوطوى متمکن گردیده ­اى؟بسیار سخت است بر من که خلق را همه ببینم و ترا نبینم و هیچ از تو صدایى حتى آهسته هم بگوش من نرسد.بسیار سخت است بر من به واسطه فراق تو؛ و اینکه تو به تنهایی گرفتار باشی و ناله من نیز به حضرتت نرسد و شکوه به تو نتوانم. به جانم قسم که تو آن حقیقت پنهانى که دور از ما نیستى. به جانم قسم تو آن شخص جدا از مایى، که ابداً جدا نیستى.

پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راه حل حضور در نماز» ثبت شده است

شده تاحالا وایسی برای نماز و تمام فکرهای دنیا که سالی یک بار هم نمیاد سراغت، یهو وسط نماز بیاد تو کلت؟ شیطان لعین رجیم چشم نداره تو در نمازت ، کاملا حضور قلب داشته باشی و  حواست جمع خدا باشه. واسه همین میاد سراغت و تو فکرت وسوسه می کنه ، تورو یاد فلان کار میندازه ، یاد فلان آهنگ یا یاد فلان شخص. واسه آدمای مختلف هم فرق داره ، یکی رو نعوذ بالله یاد فلان فیلم ناجوری که دیده میندازه ، یکی دیگه هم که مثبت تر ه ، یاد فلان کار خیر میندازه. می دونی یعنی چی؟ یعنی تو خیلی واضح ، وقتی رو که مختص خدا ، یاد خدا ، صحبت و رازونیاز با خدات بوده رو اختصاص دادی به یه کار خیر و اینجوی اصلا احساس نمی کنی که کار اشتباهی کردی وعذاب وجدان هم نمی گیری. شاید حتی پیش خودت فکر کنی که خوب من داشتم به یه کار خداپسندانه فکر می کردم و اشکالی نداره.

ببین دوست خوبم، هر فکری جای خودش، تو اینجوری نماز واجبتو فدای اون کار مستحبت کردی و خودت هم خبر نداری. شیطون میدونه از چه راهی واسه هر کس ، دام پهن کنه. پس حواستو جمع کن.


حضرت محمد (ص) فرموده اند: « وقتى بنده اى مشغول نماز و ذکر خدا مى شود ، شیطان مى آید و به او مى گوید: به یاد فلان چیز باش ، فکر فلان کار را بکن ، این قدر وسوسه مى کند تا انسان را از فکر نماز بیرون ببرد و به شک اندازد، به طورى که نداند چند رکعت نماز خوانده است.»


 اصلا حدیث داریم از امام زمان (عج) که می فرمایند‌: «هیچ چیز مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمی‌مالد، پس نماز بگزار و بینی شیطان را به خاک بمال. » ( بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲)   امامان ما معصوم بودند و اهل دروغ و مبالغه نبودند ، وقتی می گه هیچ چیز مثل نماز پوزشو به خاک نمیماله داره عین حقیقتو می گه.


روایت داریم امام سجاد علیه السلام شبی در محراب به نماز شب ایستاده بود که شیطان به صورت مار بزرگی در نظرش جلوه کرد تا توجه او را از عبادتش سلب کند. اما امام به او هیچ توجهی نفرمود. شیطان انگشت پای امام را گزید، امّا امام همچنان به نمازش ادامه داد. پس از نماز، صدایی را شنید که سه بار می گفت: انت زین العابدین.


ببین دوست خوبم ، شیطان حتی در مورد نماز خوندن سیدالساجدین (ع) هم دنبال وسوسه کردن بوده و از هر راهی برای پرت کردن حواس امام سجاد تو نماز استفاده می کرده ، دیگه نماز منو تو که جای خود دارد. تا حالا به این فکر کردی که چرا اسم جایگاه نماز رو گذاشتن محراب؟ محراب از حرب به معنای جنگ میاد. چون تو وقتی وایمیسی به محراب نماز ، مدام داری با وسوسه های شیطان مقابله می کنی. واسه همینه که خداوند در قرآن می فرمایند که نماز (با حضور قلب) کار دشواریه.

 


راه کار اول:

من یه راه کار ساده دارم برای حضور قلب تو نمازام . سعی می کنم به نماز خوندن عادت نکنم. همین ...  مثلا تو قنوت هر دفعه یه دعایی می خونم ، هر دعایی که اون لحظه دوست داشته باشم ، یا اگه یه بار سوره توحید بخونم تو رکعت بعدی ، یه سوره دیگه که خودم خیلی دوسش دارمو می خونم و به معنیش فکر می کنم... خیلی کیف می ده موقع نماز به معنی زیبای ذکرهای نماز توجه و فکر کنیم ، حتما امتحانش کنید. یا هیچ وقت موقع خستگی نماز مستحبی نمی خونم که زده بشم ازش ، همیشه باید کاری کنیم که عشق به نماز خوندن تو وجودمون از بین نره.

خداوند خودش تو قرآن به بندش میگه که موقع سختی هات به نماز پناه بیار. خدا یه چیزی میدونه که میگه. چه اشکالی داره وقتی خیلی گرفتاری ها و استرسهات زیاد می شه پناه ببر به سجادت، اصن چند لحظه بعد نماز ، همونجا دراز بکش و بخواب. خیلی کیف می ده، خیلی آرامش می گیری. 


این ملعون قبل نماز هم با وسوسه ها و وعده هاش دست از سرت برنمیداره. اصن از شروع شدن نماز تو می ترسه و همون اول میخواد نزاره بری سمتش. خیلی وقتا شده دلمون می خواد پاشیم نماز بخونیم ، اما قبلش یه سری فکر میاد تو سرمون ، مثلا با خودت می گی حالا وقت هست بذار این فیلمو ببینم ، یا می گی حالا بذار غذا بخورم و ...


راه کار دوم:

ببین دوست خوبم شک نکن که این فکرا ، فکر تو نیست . این شیطون ملعون میندازه تو سرت. یه راه کار بهت بدم که ردخور نداره. من خودم همیشه تجربش کردم و همیشه بلا استثناء جواب گرفتم. ببین هر وقت این فکرا اومد سراغت ، اولا دوزاریت بیفته که کار ، کار همین شیطونه ، دوما اینو بدون این وقت ، مال خداست و حق نداری به هیچ کس و هیچ چیز بفروشیش.  بعد هم به خودش بگو خدایا الان من و تو با هم قرار داریم، خودت صدام کردی که بیام سر قرار و عبادتت کنم، پس خودت کارمو درست کن و وقتمو نگه دار. بارها شده من در ضروری ترین مواقع امتحانش کردم و جواب گرفتم، مثلا احتمال سوختن غذا رو گاز بوده یا مثلا همون لحظه قرار بوده کسی بیاد پشت در و فقط من خونه بودم که درو براش باز کنم، اما با شنیدن صدای اذان رفتم سر نماز و سپردم به خودش، گفتم خدا جونم خودت می دونی ، همه کارا دست خودت. چنان قشنگ وقتو برام نگه داشته که گاهی فکر می کنم اون لحظه اصن زمان وایساده تا من نمازمو بخونم. بهش اعتماد کنین و هیچ چیز رو به واجبی مثل نماز ترجیح ندین.




  • نردبانی تا خدا