سفینه نجات

إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا

سفینه نجات

إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا

مشخصات بلاگ
سفینه نجات

کاش مى دانستم کجا دلها به ظهور تو آرام و قرار خواهد یافت؟ یا به کدام سرزمین اقامت دارى؟ آیا به زمین رضوان یا غیر آن؛ یا به دیار ذوطوى متمکن گردیده ­اى؟بسیار سخت است بر من که خلق را همه ببینم و ترا نبینم و هیچ از تو صدایى حتى آهسته هم بگوش من نرسد.بسیار سخت است بر من به واسطه فراق تو؛ و اینکه تو به تنهایی گرفتار باشی و ناله من نیز به حضرتت نرسد و شکوه به تو نتوانم. به جانم قسم که تو آن حقیقت پنهانى که دور از ما نیستى. به جانم قسم تو آن شخص جدا از مایى، که ابداً جدا نیستى.

پیوندهای روزانه


http://vareth.ir/files/fa/news/1393/1/13/33648_572.jpg


نماز تکلیف و عبادتی است که همواره بر آن تاکید فراوانی شده است. متاسفانه مدتی است که عقاید باطلی بین بعضی از افراد رواج پیدا کرده مثل :


  • تو دلت پاک باشه کافیه، نیازی نیست که حتما برای اثبات بندگی خم و راست بشی.
  • نماز که نشانه ایمان نیست ، دل باید پاک باشه.
  • اصلا چرا باید نماز به زبان عربی باشد، این نماز چه فایده ای دارد؟


ببین دوست عزیزم ، اجازه نده کسی با این مزخرفات که هیچ پایه و اساسی نداره ، ذهنتو منحرف کنه ، حقیقت خیلی سادس. خداوند حقیقت رو واضح و روشن تو قرآن آورده برات . حقیقت همان سیره و آموزه های ائمه معصوم (ع) است. به ثقلین رجوع کن تا حقیقتو بفهمی.
 رسول اکرم (ص) سخنان بسیار زیبایی درباره نماز فرموده اند. ایشان می فرمایند:‌ « نماز  معراج مومن است1 ، نماز نور مومن است. جایگاه نماز در دین ، مانند جایگاه سر در بدن است.3  نماز، پایه و ستون دین شماست4.»
 دیگه از این واضح تر نمیشه ، نماز ستون دینه می دونی یعنی چی؟ خونه بی ستون وجود داره؟  اصلا یه خونه بدون ستون بنا نمیشه که بخواد ویران بشه. یا اصلا آیا بدن بدون سر داریم؟ مثلا ما بدن بدون دست داریم و اصطلاحا گفته میشه بدن ناقصه. ولی بدنی که سر نداشته باشه ، اصلا نیست که بخواد اسمش ناقص باشه ، بدن بدون سر فقط یه جسده . مثلا میگن  فلانی خیلی با مردم خوب تا می کنه اما نماز نمی خونه . ببین دوست عزیز ، این شخص طبق گفته پیامبر دین نداره ، یعنی کافر از دنیا میره ، حالا هرچقدر هم می خواد خیرخواه باشه .
احادیث دیگری نیز در این زمینه داریم که بسیار عجیب هستند:

 امام صادق(ع): در کتب پیشینیان روایت شده است که: هرکس با هفتاد دختر در خانه زنا کند، و هفتاد پیغمبر را بکشد و هفتاد کتاب آسمانی را بسوزاند، گناهش کمتر است از کسی که یک روز نمازش را عمداً نخواند.  نصایح، ص 241

پیامبر اکرم (ص): چیزی که مسلمان را کافر می کند، ترک عمدی نماز واجبش است. و فاصله بین ایمان و کفر، ترک نماز است.  وسائل الشیعه، ج 3، ص 29

پیامبر (ص) خیلی ساده و واضح به اهمیت نماز اشاره کرده اند ، البته ما حدیثی داریم که خود ایشان می فرمایند :
« به زیادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به راستگویى و امانتدارى آنها توجه کنید.5»

پیامبر اینو برای منو شمایی گفته که ملاک و معیار قضاوتمون فقط میشه نماز خوندن طرف و این مسئله خطر جدی برای مسلمانان است ، چرا که راه را برای فساد منافقان فاسق باز می کند و در واقع نماز توجیهی می شود برای همه بدی های طرف که این هم اشتباه است. پیامبر تو این حدیث می خواستن این خطر را گوشزد کنن و حواس مومنین را جمع کنن. پس برداشت اشتباه نکن، همان پیامبر (ص) می فرمایند نماز کلید بهشت است ، شما خودتان قضاوت کنید ، کسی که کلید جایی را نداشته باشد می تواند وارد آن شود؟

نماز تاثیرات فوق العاده عجیبی بر روح و جسم انسان دارد. امروزه پزشکان غربی به فواید بی شمار نماز و وضو بر جسم انسان پی برده اند و به آن اعتراف کرده اند. مقاله آن در اینترنت موجود هست، در صورت تمایل آن را بخوانید ، مقاله ای فوق العاده جالب که به تبادل انرژی در بدن انسان ، در اثر وضو و نماز و مناجات اعتراف کرده است. در این مقاله ثابت کرده که نماز نه تنها مفیده ، بلکه برای انسان واجب و ضروریه. مطمعن باشید بعد از خواندن این مقاله جور دیگری به نماز نگاه می کنید و دیگه از این به بعد وقت نماز به خاطر نیاز خودت هم که شده میری طرفش . من خوندمش و کلی به دین و مذهب و اعتقاداتم افتخار کردم. پیشنهاد می کنم شما هم اونو بخونید.


این مقاله را می توانید در این لینک مشاهده کنید.





پی نوشت:

  1. الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن ( کشف الاسرار، ج ۲، ص676 )
  2. الصَّلاة نُورُ المُؤمِن ( نهج الفصاحه، ص ۳۹۶ )
  3. موضِعِ الصَّلاة مِنَ الدِّین کَموضِعِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَد ( کنز العمال، ج ۷، حدیث ۱۸۹۷۲ )
  4. الصَّلاة عِمَادُ دِینُکُم ( میزان الحکمه، ج ۵، ص ۳۷۰ )
  5. عیون اخبار الرضا ج 2 ، ص 51 ، ح 197 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 72، ص 114، ح 5

  • نردبانی تا خدا
  • نردبانی تا خدا


پیشنهاد می کنم برای اطلاع کامل از صحت این موضوع هر دو سخنرانی را که از سخنرانی های استاد رائفی پور برش خورده و تدوین شده اند را دانلود کنید.این سخنرانی ها قسمت هایی از  سخنرانی های استاد رائفی پور درباره رابطه مرگ ملک عبدالله و نشانه های ظهور امام زمان (عج) است . استاد در این بخش به بررسی این مساله طبق احادیث می پردازند که گوش کردن آن خالی از لطف نیست.


  1. کلیپ سخنرانی به حجم 2.8 مگابایت را از  اینجا   دانلود کنید.
  2. سخنرانی دیگر از استاد رائفی پور در این باره را به حجم 1.5 مگابایت از اینجا دانلود کنید.


برسی اسناد و احادیث :

بنا بر احادیث ائمه معصوم , یکی از نشانه های ظهور , مرگ پادشاهی از عربستان به نام عبدالله می باشد.

از ابوبصیر نقل شده است که گفت:
خدمت امام صادق (ع) عرض کردم : ابو جعفر (امام باقر (ع)) می فرمود: قائم آل محمد (عج) 2 غیبت دارد که یکی طولانی تر از دیگری است. فرمود: آری. این امر تحقق نیابد مگر آنکه در خاندان فلان اختلاف به وجود آید و حلقه تنگ شود و سفیانی ظهور کند و بلا سخت گردد و مرگ و کشتار مردم را فرا گیرد و آنان به حرم خدا و پیامبرش پناهنده شوند. (بحارالانوار، ج 52، ص 157)

روایت دیگری نیز با مضمون مشابه از امام رضا(ع) نقل شده است:

بزنطی از حضرت رضا (ع) روایت می کند که فرمود:  از  جمله  نشانه های  فرج، حادثه ای است که بین 2 حرم مکه و مدینه رخ دهد. پرسیدم آن حادثه چیست؟ فرمود: تعصب قبیله ای بین 2 حرم بوجود آید و فلانی از خاندان فلان، 15 رئیس قبیله را به قتل رساند. (بحارالانوار، ج 52، ص 210)


در روایت های ذکر شده، ملاحظه فرمودید که از آخرین خاندان پادشاهی حجاز، با عنوان خاندان فلان یا آل فلان نامبرده شده است .

 امام صادق (ع) فرمودند: هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم. سپس فرمود: وقتی عبدالله بمیرد، مردم برای حکومت با کسی توافق نکنند و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر (عجل الله) ادامه یابد. حکومت های چند ساله پایان یافته و تبدیل به حکومت چند ماهه و چند روزه شود. راوی می گوید: سئوال کردم: آیا این ماجرا به طول می انجامد؟ فرمود: هرگــــــز. (بحارالانوار، ج 52، ص 210)

 

 از مسند احمد از پیامبر (ص) نقل شده است: مردی در حجاز حکومت خواهد کرد که اسمش چون اسم حیوان است ؛ هنگامی که او را از دور ببینی ، تصور می کنی که در چشمش کژی (انحراف) وجود دارد و هنگامی که به او نزدیک می شوی، در چشمش چیزی نمی بینی ؛ بعد از او برادرش که نامش عبدالله است ، خلافت  می نماید ؛  وای بر شیعه ما از او . . . سپس سه مرتبه تکرار کردند : خبر مرگش را به من بشارت دهید تا من ظهور حجت را به شما بشارت دهم. (کتاب ، تألیف سید محمد علی طباطبایی حسنی، ناشر: موسسه  البلاغ بیروت، چاپ دوم، 1425 هجری قمری (2004 میلادی)، صفحه ی 122)

می دانیم که  پادشاه عربستان در زمان قبل از ملک عبدالله , فردی بود به نام فهد بن عبدالعزیز . فهد در زبان عربی , به معنای یوزپلنگ می باشد.

اما ما باید این نکته را در نظر بگیریم که امکان بدا نیز در نشانه های ظهور وجود دارد. همانطور که در پست قبلی گفتم , آنچه در وقوع ظهور مهم و موثر است , فراهم شدن شرایط ظهور است نه صرف نشانه های آن. البته اینکه ظهور آقامون نزدیکه شکی نیست و این مساله , اساس اعتقاد شیعه است که هر صبح در دعای عهد خویش آن را زمزمه می کند و باورش دارد : إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا

اما باید چند نکته را نیز در نظر بگیریم : اولا اینکه تعیین وقت در ظهور آقامون اصلا صحیح نیست و به هیچ وجه نباید فقط با اتکا بر چند نشانه , برای ظهور وقت تعیین کنیم. چرا که طبق احادیث تعین کنندگان وقت در هر حالت دروغ گو هستند. یکی از دلایل تاکید امامان معصوم ما بر مساله عدم توقیت, این است که اولا از مدعیان دروغین منجی جلوگیری شود و دوما اینکه امر ظهور شرایطی دارد که اهمیت آن بسیار بیشتر از نشانه های آن است. شرایطی مثل دعا  و آمادگی کامل منتظران آقا. و حتی اگر تعدادی از نشانه های ظهور اتفاق بیفتد ولی ما خودمان را آماده نکرده باشیم , ظهور به تاخیر خواهد افتاد.

به هر حال امیدواریم این ملک عبدالله همان پادشاه مورد نظر احادیث بوده و مرگ او مقدمه ای برای وقوع دیگر نشانه های ظهور باشد که در نهایت منجر به ظهور مولا و سرورمان شود. ان شاء الله


 


منابع :

سخنرانی استاد رائفی پور

http://endtimeworld.blogsky.com/1


  • نردبانی تا خدا

 خداوند در سوره لقمان در قرآن کریم ، از لقمان به عنوان حکیمی که حکمتش را از خدا گرفته است یاد می کند:

 

وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ (آیه 12 سوره لقمان)

ترجمه: ما به لقمان حکمت دادیم ( و به او گفتیم: ) شکر خدا را بجای آور هر کس شکرگزاری کند ، تنها به سود خویش شکر کرده و آن کس که کفران کند ، ( زیانی به خدا نمی رساند ) چرا که خداوند بی نیاز و ستوده است.

 

لقمان در ابتدای جوانی ، غلامی بود سپاهپوست که بعدها به دلیل خوش قلبی و حکمت سرشار خویش ، آزاد شد. امام علی (ع) درباره او می فرمایند‌: « لقمَانُ الْحَکِیمُ وَ کَانَ عَبْداً حَبَشِیّاً » یعنی لقمان حکیم، بنده‌ای از حبشه بود. او اگرچه صورتی نازیبا داشت اما ، از سیرتی بسیار زیبا برخوردار بود. عده ای می گویند که او به شغل خیاطی مشغول بوده و عده ای دیگر شغل او را شبانی ذکر کرده اند.

او با گذشت زمان ، به سبب خوش قلبی و اخلاقیات خاص خود ، در میان مردم شهرت فراوان یافت. اخلاق ، تواضع و حکمت او حتی در زمان بردگی ، سبب متحیر ساختن اربابش شده بود. لقمان در دوران جوانی و بردگی ، اربابی داشت که با وجود ثروت و قدرت فراوان ، فردی ناشکر ، بی صبر و کم طاقت بود و در مورد کوچکترین سختی ها و ناملایماتی که در زندگی اش پیش می آمد گله و شکایت بسیار می کرد. این اخلاق ناپسند ارباب موجب ناراحتی و آزار لقمان می شد ؛ اما به دلیل ادب بسیار زیاد خود در مقابل اربابش ، چیزی به زبان نمی آورد.

روزگار به همین منوال می گذشت تا اینکه روزی یکی از نزدیکان ارباب ، خربزه ای را به عنوان هدیه به او پیشکش کرد. ارباب به دلیل علاقه وافر خود به لقمان ، خربزه را برید و به او تعارف کرد. لقمان با ادب بسیار و گشاده رویی ، تشکر نمود و خربزه را قطعه قطعه خورد. ارباب نیز قطعه آخر خربزه را به دهان گذاشت ؛ ناگهان متوجه شد که خربزه به شدت تلخ بوده و لقمان چیزی به روی خود نیاورده است. پس دلیل این کار را از او پرسید.

  • نردبانی تا خدا

عشق ، احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیرقابل تصور ظهور کند. در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است . درواقع عشق ، احساس و علاقه ای شدید به موضوع یا شخصی است که اغلب بدون شناخت و معرفت صورت می گیرد. اما محبت یا حب به معنای علاقه و دوستی همراه با کسب معرفت و یقین است. یعنی شخصی که می گوید من عاشق شده ام با کسی که می گوید محبتی در قلبم حس می کنم متفاوت است و قطعا این شخص قبل از ایجاد محبت و علاقه ، به درجه ای از معرفت و یقین نسبت به محبوب خود رسیده است و این شناخت او باعث ایجاد محبت شده است.

خداوند مهربان درمورد رابطه خویش با بندگانش از واژه حب استفاده می کند. در قرآن کریم همواره از بندگانی که خداوند آنان را دوست دارد و یا دوست نمی دارد با واژه های یحب و لا یحب ، سخن گفته و ویژگی های آنان را ذکر کرده است. با مشاهده و تدبر در این آیات الهی متوجه خواهیم شد که خداوند چه کسانی را مورد محبت خود قرار داده و چه کسانی را نیز ، دوست نمی دارد:


  •  خداوند عاشق توبه کنندگان است« الله یحب التوابین» سوره بقره، آیه 222

  •  خداوند عاشق پاکیزگان است «یحب المتطهرین» سوره بقره آیه 222، سوره توبه آیه 108
 لیست نقطه ای
  •  خداوند عاشق پرهیزگاران است« الله یحب المتقین» آل عمران، آیه 76،توبه آیه 4 و 7

  • خداوند عاشق صابران است« الله یحب الصابرین» آل عمران ، 146

  • خداوند عاشق کسانیست که به او اعتماد و توکل دارند« الله یحب المتوکلین»آل عمران ، 159
 
  •  خداوند عاشق نیکوکاران است «الله یحب المحسنین» بقره، آیه 194، سوره مائده،آیه13 ، سوره آل عمران آیه 134 و 148، سوره مائده آیه 93

 

اما کسانی که خداوند مهربان ، محب آنان نیست: 

 

  • خداوند متجاوزان را دوست ندارد«الله لا یحب المعتدین» بقره: آیه 190، مائده: آیه87،اعراف: آیه 55
 
  • خداوند مفسدان را دوست ندارد«الله لا یحب الفساد» بقره:آیه 205،«الله لا یحب المفسدین» مائده:64، قصص:آیه77
 
  • خداوند کافران را دوست ندارد«الله لا یحب کل کفار اثیم» بقره:آیه 276.«الله لا یحب الکافرین» آل عمرانآیه 32،«انه لا یحب الکافرین» روم:آیه 45

  •  خداوند ظالمین را دوست ندارد« لا یحب الظالمین»آل عمران: آیات 57 و 140،شوری:آیه 40
 
  • خداوند انسان خائن را دوست ندارد«ان الله لا یحب الخائنین» سوره انفال: آیه 58«ان الله لا یحب کل خوان کفورا» سوره حج: آیه 38،« ان الله لا یحب من کان خوانا اثیما» سوره نساء:آیه 107

  • خداوند کسیکه گفتار زشت دارد را دوست ندارد«لا یحب الله الجهر بالسوء من القول» سوره نساء: آیه 148
 
  • خداوند متکبران و انسانهای مغرور را دوست ندارد«انه لا یحب المستکبرین» سوره نحل: آیه 23« الله لا یحب کل مختال فخور»سوره لقمان :آیه 18 ، سوره نساء: آیه 36، سوره حدید: آیه23

  • خدواند اسراف کاران را دوست ندارد«انه لا یحب المسرفین» انعام: آیه 141، اعراف آیه 131
 
  • خداوند کسانیکه از سر غرور با نشاط اند را دوست ندارد«ان الله لا یحب الفرحین» قصص: آیه 76


حال از خودت بپرس ، آیا خدای مهربانت ، محب تو هست؟

 

 

  • نردبانی تا خدا



 

حضرت امیرالمومنین(ع) درخطبه معروف به "خطبةالبیان" که در بصره ایراد فرمودند، در بیان علائم و نشانه‌های ظهور امام زمان(عج) و نیز وقایع هنگام و بعد از ظهور آن حضرت، مطالبی فرمود که در بخشی از آن آمده است:


پس از آن‌که حضرت صاحب‌الزمان(عج) در ابتدای ظهور، یاران خاص خویش، یعنی همان 313نفر را مورد آزمایش قرار می‌دهد و آنان را در طلب آن حضرت از مکه به مدینه، 3 بار رفت و آمد می‌کنند، آن بزرگوار بین صفا و مروه بر آنان ظاهر می‌شود و خطاب به آنان می‌فرمایند: "انی لست قاصعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثة خصلةٍ تلزمکم لا تغیّرون منها شیئاً و لکم علیّ ثمان خصالٍ فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول الله!"؛ "هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمی‌دهم،‌ مگر این که با من هم‌پیمان شوید که سی خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید، در برابر پیمانی که شما با من می‌بندید، من هم با شما پیمان می‌بندم، هشت خصلت را همواره مدنظر داشته باشم".


آنان عرض می‌کنند: ‌ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا! هر شرطی که می‌خواهی مطرح فرما، پس از آن که یاران اعلان آمادگی کردند، حضرت صاحب الزمان(عج)، به طرف کوه صفا حرکت می‌کند و آنان نیز همراه آن حضرت حرکت می‌کنند، در آنجا امام زمان(عج) خطاب به آنان می‌فرماید: "اما آن 30 نکته‌ای که باید منشور هم‌پیمانی شما با من باشد، مواردی است که در ذیل می‌آید:


  1. هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقب نشینی نکنید.
  2. هرگز دست به دزدی نزنید.
  3. هرگز به زناکاری آلوده نگردید.
  4. هرگز فعل حرام انجام ندهید.
  5.   هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید.
  6. به ناحق هیچ کس را نزنید.
  7. به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید.
  8.   به جمع کردن نقره مشغول نشوید.
  9. گندم را احتکار نکنید.
  10.   هرگز جو را احتکار نکنید.
  11.   هیچ مسجدی را خراب نکنید.
  12.   هرگز شهادت باطل ندهید.
  13. هرگز از مومنین بدگویی نکنید.
  14.   هرگز ربا نخورید.
  15. در سختی‌ها بردبار باشید.
  16.   بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.
  17. هرگز شراب نخورید.
  18. هرگز لباس زربافت (بافته شده از تاروپود طلا) نپوشید.
  19. هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازند.
  20.   لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.
  21. دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید.
  22.   هیچ خون ناحقی را نریزید.
  23.   با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید.
  24.   حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید.
  25. با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید.
  26. هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید.
  27.   در زندگی ساده‌زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.
  28.   از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید.
  29.   امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید.
  30.   همواره نهی از منکر کنید.


هرگاه شما نسبت به این 30 مورد ذکر شده با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز با شما پیمان بسپارم:


  1. متعهد می‌شوم، شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم.
  2.   لباس‌هایی را که می‌پوشم، مانند لباس‌های شما باشد.
  3.   غذا و خوراکم مانند غذای شما باشد.
  4. مرکب سواری من همطراز مرکب شما باشد.
  5. در همه حال و هر زمان با شما باشم.
  6. همواره همراه با شما حرکت کنم.
  7.   در زندگی به مقدار کم راضی باشم.
  8. زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد کنم.


پس همگان، خدا را آن گونه که شایسته است، عبادت می‌کنیم، من به عهدم با شما وفا می‌کنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید."


حال آیا ما منتظر واقعی امام عصر(عج) هستیم؟

 

  • نردبانی تا خدا


همه کم و بیش با قانون جذب آشنایی دارند. در این قانون روانشناسی ، اعتقاد بر این است که انسان به هرچیزی که به آن فکر کند و رسیدن به آن را در آینده خود ببیند، خواه منفی باشد یا مثبت ، قطعا به آن خواهد رسید. معتقدان و نشردهندگان چنین قانونی، دو اصل کلیدی را اساس و پایه تفکر خویش قرار داده اند:


1- ذهن انسان قادر است که بر پدیده های خارجی اثر بگذارد.

2- تجسم ذهن برای خلق پدیده های خارجی علت تامه است. و یک رابطه علت و معلولی کاملا واضح و روشن میان آن دو وجود دارد.


حال سوال اینجاست که این قانون در اسلام چه جایگاهی دارد ؟ آیا ائمه معصوم ما با چنین تفکری موافق بوده اند؟

برای پاسخ به این سوالات باید گفت که مثبت اندیشی و تفکر خیر ونیکو داشتن در اسلام به هیچ وجه مساله جدیدی نیست و در روایات بسیاری از ائمه دیده می شود . طبق آیات قرآن و نظر ائمه معصومین ، انسان ها همواره دعوت به مثبت اندیشی شده و در مقابل ، از بداندیشی و فال بد زدن نهی شده اند. روایات و احادیث مختلفی بر این اعتقادند که مؤمن حتی نسبت به برادر مومن خود هم ، حق بداندیشی و گمان بد بردن ندارد.

 

  • نردبانی تا خدا
http://www.ladestan.com/images/docs/000005/n00005160-b.jpg


ظهور اما زمان(عج) علاوه بر این که  نشانه هایی دارد ، شرایطی هم دارا می باشد که اکثر ما این دو را با هم اشتباه می گیریم.  وجود شرط برای تحقق یک امر مشروط، لازم و حتمی است. حتما باید شرایط خاصی وجود داشته باشد تا ظهور اتفاق بیفتد و این شرایط به هیچ وجه تغییرپذیر نیست. در یکی از توقیعات شریف امام زمان (عج) به یکی از دلایل غیبت و راه فراهم آوردن شرایط ظهور ایشان توسط منتظران حضرت، اشاره شده است:

"اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلی در وفای به عهدی که بر ایشان است عنایت می‏فرمود مبارکی دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمی‏افتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتی شایسته و درست شتاب می‏شد. چیزی ما را از ایشان محبوس نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندی که از آنها به ما می‏رسد".


اما نشانه های ظهور، فقط نشانه اند، حتی به گفته خیلی از بزرگان و فقیهان دین امکان بدا در آن ها نیز وجود دارد. بدا یعنی اینکه این نشانه ها قابل تغییر هستند. از آقای آیت الله بهجت پرسیدند که امام زمان (عج) چه موقع ظهور می کنند؟ ایشان گفتند: شما همین دوشنبه آدم بشید، دوشنبه ظهور می کنند.


مثلا افزایش ظلم در دنیا از نشانه های ظهور است، اما بودن انسان هایی که شایستگی یاری امام زمان را داشته باشند و بتوانند ظهور را رقم بزنند، جزء شرایط حتمی ظهور است. در احادیث داریم که یکی از دلایل غیبت و عدم ظهور آقا امام زمان (عج) ترس از کشته شدن است:


 

  • نردبانی تا خدا

http://masaf.ir/files/thumbnail/d3168481-ed15-443f-8216-8f0a12521ac7%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86.jpg


همه ی ما در زندگی خود دچار بلاها و مصیبت های زیادی می شویم. بیماری، از دست دادن عزیز، عصبانیت ها و ناراحتی ها، از دست دادن مال و ... . این بلاها همان آزمایشات الهی و البته لطف خدا برای بندگان مومن است. چرا که خداوند این مصبیت ها و ناراحتی ها را برای او،کفاره گناهانش قرار خواهد داد. احادیث بسیار زیبایی از ائمه اطهار تصدیق کننده این مطلب است:

 

امام صادق (ع)فرمودند:

إنَّ العَبدَ إذا کَثُرَت ذُنُوبُهُ وَ لَم یَکُن عِندَهُ مِنَ العَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا ابتَلَاهُ بِالحُزنِ لِیُکَفِّرُهَا.

هر گاه گناهان بنده ای زیاد شود و عملی که آن گناهان را بپوشاند، نداشته باشد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا کند، تا کفاره گناهانش شود.

 

امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«مـَا یَزَالُ الْهَمُّ وَ الْغَمُّ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى مَا یَدَعُ لَهُ ذَنْباً.»

«پیوسته هم و غم، مومن را فراگیرد تا گناهی برایش به جا نگذارد.»

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ لَیَهْتَمُّ فِی الدُّنْیَا حَتَّى یَخْرُجَ مِنْهَا وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْهِ.»

 «به درستی که بنده ی مومن در دنیا غمگین و اندوهناک شود تا از آن بیرون رود و گناهی بر او نباشد.»

 

  • نردبانی تا خدا